پاورپوینت اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک
پاورپوینت اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک در 27 اسلاید بسیار زیبا و قابل ویرایش آماده ارائه با اسلایدشو با فرمت pptx و رعایت تمامیاستانداردهای زبان فارسی
مشخصات فایل
تعداد صفحات | 27 |
حجم | 4118 کیلوبایت |
فرمت فایل اصلی | pptx |
دسته بندی | پاورپوینت |
توضیحات کامل
پاورپوینت اختلال شخصیت خودشیفته یا نارسیستیک در 27 اسلاید بسیار زیبا و قابل ویرایش آماده ارائه با اسلایدشو با فرمت pptx و رعایت تمامیاستانداردهای زبان فارسی
فهرست مطالب
مقدمه
ﻫﻤﻪ ﮔﯿﺮ ﺷﻨﺎﺳﯽ
ﺳﯿﺮ ﻭ ﭘﯿﺶ ﺁﮔﻬﯽ
معیارهای DSM-5 برای اختلال شخصیت خود شیفته
علل اختلال خودشیفته
درمان اختلال شخصیت خودشیفته
رفتار خانواده این افراد چگونه باید باشد؟
بخشی از متن
مقدمه
نارسیس . (اِخ ) شخصیت افسانهای است مربوط به میتولوژی یونان که به جهت زیبائی خیره کننده اش شهرت دارد.نام اصلی نارسیس بئوتیون تسپی است و آورده اند که پدرش رودخانه سفیز و مادرش یک پری به نام لیریوپ بوده است . نارسیس با زیبائی بی نظیر خود دل از همه میربود و در برابر اظهار محبت دختران زیبا آنها را تحقیر میکرد و به عاشقان سرگرانیها داشت . قربانیان نارسیس از جور او به درگاه خدایان نالیدند و او دچار خشم خدایان شد، یک روز هنگام شکار نارسیس به کنار چشمهای برای خوردن آب دراز کشید در این حال تصویر خود را در آب دیده و شیفته آن شد و به حال جذبه افتاد. در همان حال تلاش کرد که تصویر خود را از آب بگیرد ولی کوشش او به هدر رفت و وقتی که نومید شد چنان ضربهای به خود زد که بی درنگ جان سپرد. او پس از مرگ به گل نرگس تبدیل شد و از آن زمان گل نرگس به عنوان مظهر نارسیس درآمد.
مو لف فرهنگ اساطیر یونان و روم مینویسد : نارسیس ، جوان زیبائی بود که عشق را خرد و ناچیز میشمرد، سرگذشت او به وسیله نویسندگان مختلف ، با اختلافاتی نقل شده است و معروفتر از همه شرحی است که «اووید» در یکی از آثار خود از او نقل کرده . طبق این روایت وی پسر خدای سفیز و الاههای به نام لیریوپه است در موقع تولد او، پدر و مادرش آینده وی را از تیرزیاس جویا شدند و او جواب داد که :«کودک عمر زیادی خواهد کرد اگر به خود نگاه نکند». چون نارسیس به سن رشد رسید مورد علاقه جمع زیادی از دختران و الاههها قرار گرفت ، منتهی وی به این مطالب توجهی نشان نمیداد. عاقبت اکو یکی از الاههها عاشق او شد ولی او هم مانند دیگران مورد بی اعتنائی قرار گرفت ، «اکو» از شدت یا س منزوی گشت و به حدی ضعیف وناتوان شد که از او جز صدای نالانی ، اثری نماند. دخترانی که مورد تحقیر نارسیس قرارگرفته بودند تنبیه او را از خدایان خواستند. نمزیس صدای آنها را شنید و مقدمات را طوری فراهم ساخت ، که یک روز بسیار گرم ، نارسیس پس از انجام شکار مجبور شد برای رفع عطش از چشمهای استفاده کند. در آنجا وی عکس خود را دید و خود عاشق خود شد. وی که ازآن پس به دنیا بی اعتنا بود روی تصویرخود چندان خم شد که پس از اندک زمانی جان سپرد. وی در ستیکس هم به فکر تشخیص چهرههای زیبا بود. در مکانی که وی جان داد گلی روئید که آن را نارسیس نام نهادند. روایت معروف در بئوسی با آنچه گفته شد تفاوت داشت در آنجا عقیده بر این بود که نارسیس یکی از اهالی شهر تسپی نزدیک هلیکن بود، وی جوانی بسیار زیبا بود و لذتهای عشق را حقیر میشمرد. مرد جوانی موسوم به آمینیاس او را دوست میداشت ولی نارسیس به وی توجهی نمیکرد. نارسیس او را همیشه طرد میکرد و بالاخره شمشیری را به عنوان هدیه برای وی فرستاد. آمینیاس برای اظهار اطاعت با همان شمشیر خود را در مقابل خانه نارسیس کشت و در حال مرگ مجازات و عذاب آن بی رحم را ازخدایان خواست . یک روز که نارسیس در چشمهای جمال خودرا دید اسیر زیبائی خود شد و چون ازین مطلب رنج میبرد خود را کشت . اهالی شهر تسپی برای عشق که این حکایت جلوه قدرت او بود مراسم احترامیبه جا میآوردند. در محلی که او خودکشی کرده و علفها از خون او سیراب شده بود گلی به نام نرگس روئید.
بوزانیاس چنین نقل میکند که نارسیس خواهر توا میداشت که فوق العاده شبیه وی بود و هر دو زیبا بودند. دختر جوان مرد و نارسیس که از جان و دل او را میخواست غمگین شد، یک روز نارسیس چهره خود را در آب دید ابتدا به گمان اینکه خواهر خود را دیده تسلی یافت و بعدها با آنکه حقیقت را دریافته بود بازهم برای تسکین خاطر معمولاً به صورت خود در آب مینگریست و این مطلب به عقیده پوزانیاس موجب رواج عقیدهای که پیشتر به آن اشاره کردیم شد. البته این تفسیر برای آن بوده است که به افسانه نارسیس صورت واقع و معقولی داده شود. بنا بروایت دیگر: نارسیس از اهالی ارتری واقع در«اوبه » بود که بدست مردی بنام اپوپس کشته شد و از خون او گلی به نام نرگس روئید. (از فرهنگ اساطیر یونان و روم ص ۶۰۵). || در ادبیات مجازاً به مردی میگویند که به زیبائی خود شیفته باشد. مجسمههای زیادی به نام نارسیس ساخته شده که مشهورترین آنها یک مجسمه برنزی است در ناپل . همچنین تابلوهای زیادی از روی این افسانه رسم شده که مشهورتر از همه تابلوی نقاش معروف کورتوا است (دهخدا).
افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic personality disorder) تواناییهای خود را بیش از آنچه هست در نظر میگیرند، موفقیتهای خود را بزرگتر از آنچه هست میدانند، در همه چیز به تحسین دیگران نیاز دارند و با مردم همدلی نمیکنند. این افراد معتقدند که برتر و بهتر از دیگران هستند و از آنها انتظار دارند که این برتری را به رسمیت بشناسند. آنها به طور دایم منتظر تعریف و تمجید دیگران هستند ودر صورتی که کسی از آنها تعریف نکند، ممکن است خشمگین شوند. در روابط میان فردی انتظار دارند که دیگران وقت، انرژی و احساسات خود را وقف آنها کنند و از دیگران به نفع خود سؤاستفاده میکنند. افراد خودشیفته با دیگران همدلی ندارند و احساسات و خواستههای دیگران را نمیتوانند تشخیص دهند یا نادیده میگیرند. به همین دلیل پیشینه آنها پر از روابط نافرجام است. افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته همسرانی را ترجیح میدهند که آنها را آشکارا ستایش میکنند، نه همسرانی را که آنها را واقعا دوست دارند (یعنی همسرانی را که دایم قربان صدقه میروند اما ممکن است آنها را زیاد دوست نداشته باشند، به همسرانی که زیاد قربان صدقه نمیروند ولی با عمل نشان میدهند که دوستشان دارند، ترجیح میدهند). اما، در پشت ظاهر پر سر و صدای این افراد که درباره موفقیتها و استعدادهایشان داستانهای پرآب و تابی تعریف میکنند، اعتماد به نفسی بسیار شکننده وجود دارد و این افراد دایما به تایید دیگران نیازمند هستند و اطرافیان باید دایم به آنها اطمینان بدهند که حرفها و کارهایشان درست است. وقتی دیگران به آنها قوت قلب نمیدهند، خشمگین و پرخاشگر میشوند. به علت عدم همدلی با دیگران و تلاش برای سؤ استفاده از آنها، اختلال شخصیت خودشیفته ممکن است به رفتارهای مجرمانه و بزهکارانه منجر شود. بسیاری از افراد خودشیفته تکبر و خودبینی نشان میدهند. یکی از مکانیسمهای دفاعی که افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته به کار میبرند گسستگی است. این افراد ار انکار و گسستگی استفاده میکنند تا احساس حقارتی را که در طول کودکی در آنها به وجود آمده است از خودشان دور کنند.
و ...